شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
يارب از فرط گنه، نامهسياهم چه كنم
گر نبخشى ز ره لطف گناهم، چه كنم
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر، برایت بلکه از سر بهتر آوردم
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين