بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
از لحظههای آخرت چیزی نمیگویم
از پیکرت از پیکرت چیزی نمیگویم
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين