دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی