الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
اجل چون سایهای دور و برش بود
و شمشیر بلا روی سرش بود
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...