بادها هم پیاده آمدهاند که ببوسند خاک پایت را
آسمان هدیه میدهد به زمین، عطر آن پرچم رهایت را
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
اجل چون سایهای دور و برش بود
و شمشیر بلا روی سرش بود
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم
کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم