چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم
کیست این حنجرۀ زخمیِ تنها مانده؟
آن که با چاه در این برهه هم آوا مانده
آمیخته چون روح در آب و گل ماست
همواره مقیم دل ناقابل ماست
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم