لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم