گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند