شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود