ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم