همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم