بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
امروز ایلام فردا شاید خراسان بلرزد
فرقی ندارد کجای خاک دلیران بلرزد
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم