نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد