ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
او غربت آفتاب را حس میکرد
در حادثه، التهاب را حس میکرد
مهمان ضیافت خطر هیچ نداشت
آنگاه که میرفت سفر هیچ نداشت
خونین پَر و بالیم؛ خدایا! بپذیر
هرچند شکستهایم، ما را بپذیر
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
آیینه و آب، حاصل یاد شماست
آمیزۀ درد و داغ، همزاد شماست
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد