وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد