وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد