رنگ سیاه و سرخِ تو را دارند
اینروزها تمام خیابانها
وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
داستانهایی که از شام خراب آوردهام
عالمی از صبر خود در اضطراب آوردهام
مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
که شود کشته ولی زنده بماند شرفش
آنسو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد