هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
زمان چه بیهدف و ناگزیر در گذر است
زمان بدون شما یک دروغ معتبر است!
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت