ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
کو یک نفر که یاد دلِ خستگان کند؟
یا لا اقل حکایت ما را بیان کند...
خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد
اول قدم آن است جگر داشته باشد...
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد