دیدیم میانِ سبزهها رنگ تو را
در جاریِ جویبار، آهنگِ تو را
چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
این ابر پُر از بهار مهمانِ شماست
صبح آمده و نسیم، دربانِ شماست
در لشکر تو قحطیِ ایمان شده بود
دین دادن و زر گرفتن آسان شده بود
با دیدن تو به اشتباه افتادند
آنها که سوی فرات راه افتادند
آه کوفه چقدر تاریک است
ماه دیگر کنار چاه نرفت
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
سجادۀ خویش را که وا میکردی
تا آخر شب خدا خدا میکردی
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
یک لحظه شدیم خیره تا در چشمت
دیدیم تمام درد را در چشمت
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
لحظهٔ سخت امتحان شده بود
چقَدَر خوب امتحان دادی
ای آن که به لب نشانده لبخندی را
بشنو ز امام مهربان، پندی را
خورشید هدایت و حیات است امام
سرچشمۀ فیض و برکات است امام
آقا! پدرم! برادرم! مولایم!
هر روز به شوق دیدنت میآیم
میخواهی اگر رزق فراوان برسد
از ابر کرم بارش باران برسد
تا قسمت ماست برگ برگ افتادن
چون غنچه ز بارش تگرگ افتادن
ایمان قدحی زلال از جام علیست
بر شانۀ آسمان رد گام علیست
هرکس که دلش به آسمان پیوستهست
از کوچکی دغدغهها وارستهست
میجویی اگر رسم جوانمردان را
بشنو ز امام، سیرت آنان را
در عمر دو روزه خوبرویی بهتر
گر راحت خویش را نجویی بهتر