ای خوشا در راه اقیانوس طوفانی شویم
در طواف روی جانان غرق حیرانی شویم
جمعه برای غربت من روز دیگریست
با من عجیب دغدغۀ گریهآوریست
که دیده زیر زمین باغ بیخزانی را؟
نهانتر از سفر ریشهها جهانی را
کسی مانند تو شبها به قبرستان نمیآید
بدون چتر، تنها، موقع باران نمیآید
الا ای چشمۀ نور خدا در خاکِ ظلمانی
زمین با نور اخلاق تو میگردد چراغانی