در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
و این گلوی تشنه را شهید نیزهها کنم
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی