آزاده است، بندۀ آقای عالم است
سلمان خیمهگاه حسین است، «اَسلَم» است
آیینه بود و عاقبت او به خیر شد
دل را سپرد دست حسین و «زهیر» شد
از برق تیغ او احدی بینصیب نیست
این کیست؟ اینکه آمده میدان «حبیب» نیست؟
عمریست انتظار تو ای ماه میکشم
در انتظار مهر رخت آه میکشم
دل را به نور عشق صفا میدهد نماز
جان را به ياد دوست جلا میدهد نماز