مانده پلک آسمان در گیر و دار واشدن
شب بلندی میکند از وحشت رسوا شدن
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو