در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام
زمان چه بیهدف و ناگزیر در گذر است
زمان بدون شما یک دروغ معتبر است!