بیدل و خسته در این شهرم و دلداری نیست
غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست
فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس