و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
نگاهم در نگاه شب، طنینانداز غوغاییست
کمی آنسوتر از شبگریههایم صبح فرداییست
ببین که بیتو نماندم، نشد کناره بگیرم
نخواستم که بیفتد به کوره راه، مسیرم
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس