دوباره فتنه شد و مردم امتحان دادند
و باز درس بزرگی به دشمنان دادند
هرچه از غم میشود جام بلا سرشارتر
مستی این جام، جان را میکند هشیارتر
قدم قدم همهجا آمدم به دنبالت
نبودهام نفسی بیخبر از احوالت
خوش است لالۀ آغاز سررسید شدن
شهید اول صدسالۀ جدید شدن
قرار بود از این چشمه آب برداریم
نه اینکه تشنه شویم و سراب برداریم
تو سرزمین مقدس تو باصفا بودی
تو جلوهگاه مقامات انبیا بودی
میزبان تو میشود ملکوت؟
یا ملائک در آستان تواند؟
از چشمهای تارمان اشک است جاری
ای آسمان حق داری اینگونه بباری
امتحان کردند مرد امتحان پسداده را
مرد بیهمتای موشکهای فوقالعاده را
غمگین مباش ای همنفس که همدمی نیست
عشق علی در سینهات جرم کمی نیست