میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما