سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما