حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم
همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
به سویت آمدهام جذبهای نهان با من
چه کردهای مگر ای شور ناگهان! با من؟
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
«پدر» چه درد مگویی! «پدر» چه آه بلندی!
نمیشود که پدر باشی و همیشه بخندی
شهد حکمت ریزد از لعل سخندان، بیشتر
ابر نیسان میدمد بر دشت، باران، بیشتر
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
النّمِر باقر النّمِر برخیز
باز هم خطبۀ جهاد بخوان
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر