ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
چقدر بد شده دنیا چقدر بد شدهایم
به جای گرمی آغوش، دست رد شدهایم
بیحرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر