لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
يارب از فرط گنه، نامهسياهم چه كنم
گر نبخشى ز ره لطف گناهم، چه كنم
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر، برایت بلکه از سر بهتر آوردم
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما