سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
آنسو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟