گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش میاندازد جگرها را
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟