امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
نگاهم در نگاه شب، طنینانداز غوغاییست
کمی آنسوتر از شبگریههایم صبح فرداییست
ببین که بیتو نماندم، نشد کناره بگیرم
نخواستم که بیفتد به کوره راه، مسیرم
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود