غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
اگر چه خانه پر از عکس و نام و نامۀ توست
غریب شهری و زخمت شناسنامۀ توست
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است