گفتند به من که از سفر میآیی
من منتظرم، بگو اگر میآیی
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
کوچههامان پر از سیاهی بود
شهر را از عزا درآوردند
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش