ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت