تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
خونت سبب وحدت و آگاهی شد
این خون جریان ساخت، جهان راهی شد
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
علی زره که بپوشد، همینکه راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
ای خداوندی که از لطف تو جاه آوردهام
زآنچه بودستم گرفته بارگاه آوردهام...
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت