باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
هیچکس اینجا نمیفهمد زبان گریه را
بغض میگیرد ز چشمانم توان گریه را
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد