از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد