تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری