باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است