امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا