گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست