ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه