هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟
شبیه نیست به غیر از خودش؛ علیست علی
از لحظههای آخرت چیزی نمیگویم
از پیکرت از پیکرت چیزی نمیگویم
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست