تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست