حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم
به سویت آمدهام جذبهای نهان با من
چه کردهای مگر ای شور ناگهان! با من؟
«پدر» چه درد مگویی! «پدر» چه آه بلندی!
نمیشود که پدر باشی و همیشه بخندی
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
النّمِر باقر النّمِر برخیز
باز هم خطبۀ جهاد بخوان
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو